آفتابی تو و ما سایهٔ تو


احول است آن یکی را به دو دید

روی تو نور هم از روی تو یافت


چشم تو سرمه ز چشم تو کشید

این چنین خوش سخنی مستانه


در خرابات که گفت و که شنید